رفاه ذهنی در پس رضایت سالمندان از زندگی
یکی از حوزههای مورد توجه پژوهشگران، رضایت سالمندان از زندگی است. رضایت از زندگی منعکسکننده توازن بین آرزوهای فرد و وضعیت فعلی او است و به عنوان مؤلفه شناختی ، رفاه ذهنی در نظر گرفته میشود. علاوه بر این، رضایت از زندگی به عنوان یکی از مفاهیم سلامت روانی، با علل مرگومیر رابطه معکوس و با افزایش طول عمر در افراد سالمند رابطه مثبتی دارد.
سالمندی ؛ پدیده ای اجتناب ناپذیر در فرایند تحول روانی
سالمندی دورهای است که در آن سلامت روانی و بهزیستی روانشناختی اهمیت حیاتی و اساسی دارد. سالمندان با گذر از دوران جوانی و میانسالی زندگی خود، با مسائل و مشکلات مختلفی در حوزه روابط اجتماعی، سلامت جسمانی و روانی روبهرو میشوند.
نتایج پژوهشها نشان میدهد درصد قابل توجهی از سالمندان مشکلات عاطفی، حمایتی، جسمانی و روانی دارند. انسانها طی تغییر و تحول روانیفیزیولوژیکی بـا مرحلـهای بـه نـام سـالمندی روبهرو میشوند که در فرایند تحول به طور طبیعی به دست میآید؛ بهطوریکه با سرنوشت آدمـی عجـین و ضـرورتی جدایی ناپذیر محسوب میشود.
ایـن پدیـده در تمام ادوار تـاریخی وجـود داشـته است اما امروزه بـر خـلاف گذشته، پیشرفتهای علم پزشکی، وضــعیت تغذیه و اعمال روشهای درمانی موجب افزایش تعداد سـالمندان در جوامـع مختلف شده است.
سالمند شدن یکـی از پدیـدههـایی است کـه امکان مقابله با آن وجـود ندارد، بهراحتی میتوان وضـع آن را در آینده پیشبینی کرد و بیـشترین مشکلات روانی و جسمانی را به صورت پنهان در خود دارد.
سالمندی؛ وقت برداشت محصول
رضایت سالمندان از زندگی یا رضایتنداشتن آنان، تحت تأثیر مرور گذشته زندگی فرد است. سالمندی به عنوان مرحله نهایی رشد برای بازنگری و معنابخشیدن به چگونگی گذران زندگی گذشته است. ادامه تحول فرد در این دوره وقتی میسر است که بتواند خود را با واقعبینی و انعطافپذیری با تغییرات و کمبودها سازگار کند و این سالهای عمر خود را با احساس ارزشمندی و مؤثربودن بگذراند.
مهمتر اینکه فرد محصول و میوه زندگی خود در سالهای گذشته را در این دوره از زندگی، خواه در وجود فرزندان، خواه در روابط انسانی با دیگران یا در آثار تولیدی و خدمات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی احساس کند و زندگی خود را معنیدار ببیند و از آن احساس رضایت کند که رسیدن به این رضایتمندی در دوره سالمندی به عوامل گوناگونی در زندگی افراد بستگی دارد.
طبق نتایج پژوهشها، تغییر در رضایت سالمندان از زندگی به موازات تحولات دوره سالمندی تا حدود زیادی تحت تأثیر نگرشها و باورهای معنوی افراد است. مارشال ، هوش معنوی را بالاترین و نهاییترین توانایی ذهنی انسان معرفی میکند. در مطالعه هوش غالباً بر جنبههای شناختی آن نظیر حافظه، حل مسئله و تفکر تأکید شده است؛ در صورتی که امروزه علاوه بر تأکید بر جنبههای غیرشناختی هوش، بر ابعاد هیجانی، اجتماعی و معنوی آن در پیشبینی توانایی فرد برای سازگاری در زندگی نیز تأکید شده است.
مفهوم هوش معنوی هوش معنوی به عنوان یکی از مفاهیم جدید هوش، دربردارنده نوعی سازگاری و رفتار حل مسئله است که بالاترین سطوح رشد را در حیطههای مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی و بینفردی در افراد نشان میدهد و فرد را برای هماهنگی با پدیدههای اطراف و دستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری میکند. این هوش به فرد دیدی کلی و معنادار درباره اهداف زندگی، تجارب و رویدادها میدهد و او را قادر میسازد به چارچوببندی و تفسیر مجدد تجارب خود بپردازد و شناخت و معرفت خویش را عمق بخشد. این مسئله در زندگی انسانها، به خصوص سالمندان، اهمیت زیادی دارد.
وینک و همکاران در بررسیهای خود به تأثیر مثبت هوش معنوی بر بهبود کیفیت زندگی در سالمندان به دلیل رویارویی آنان با مشکلات و کمبودهای خاصی تأکید کردهاند. از آنجایی که سالمندی دورهای است که عملکرد شغلی، اجتماعی و خانوادگی افراد در این دوره محدود و اغلب آنها به دلیل احساس تنهایی و کاهش حمایت اجتماعی خانواده، اضطراب و استرس زیادی را تجربه میکنند و برای رهایی از این نگرانیها و رسیدن به آرامش بیشتر به معنویت گرایش پیدا میکنند، از این رو مطالعه نقش هوش معنوی در رضایت سالمندان از زندگی ضروری به نظر میرسد.
سرمایه ی روانشناختی افزون بر این، نتایج پژوهشها نشان دادند که مؤلفههای سرمایه روانشناختی، با طیف متنوعی از متغیرهای عملکردی در موقعیتهای مختلف، تعهد و رضایت، اضطراب، توانایی مقابله با فشار روانی، شادکامی و بهزیستی رابطه دارند. پژوهشهایی معطوف به تعیین نقش سرمایه روانشناختی برای رضایت و بهزیستی در ابعاد مختلف به صورت بالقوه این هدف را داشتند تا زمینه را برای ارتقای سطح کیفیت زندگی بشر فراهم کنند. سرمایه روانشناختی در دو دهه اخیر در ادبیات پژوهشی بهوفور بررسی شده و دامنه مطالعات آن از حوزه زندگی فردی به تعاملات اجتماعی کشیده شده است. در راستای تعریف این سازه مفهومی، گلد اسمیت، وئوم و دارتی بیان میکنند که سرمایه روانی شامل دریافتهای فرد از میزان هماهنگی بین هدفهای معین و ترسیمشده با پیامدها عملکردی است که در فرایند ارزیابیهای مستمر به دست میآید و به رضایت درونی و نسبتاً پایدار در توالی زندگی منتهی میشود.
سرمایه روانشناختی یکی از شاخصهای روانشناسی مثبتگرایی است که با ویژگیهایی از قبیل باور فرد به تواناییهایش برای دستیابی به موفقیت، داشتن پشتکار در دنبالکردن اهداف، ایجاد اسناد مثبت درباره خود و تحملکردن مشکلات تعریف میشود. از این رو داشتن سرمایه روانشناختی بالا، فرد را قادر میسازد علاوه بر مقابله بهتر در موقعیتهای استرسزا، کمتر تحت تأثیر وقایع استرسزای روزانه قرار بگیرد. بنابراین اینگونه افراد سلامت روانشناختی بیشتری نیز دارند.
سرمایه روانشناختی شامل درک شخص از خود، داشتن هدف برای رسیدن به موفقیت و پایداری در برابر مشکلات میشود. نتایج پژوهش گلپرور و مصاحبی روی سالمندان نشان داد افرادی که در زندگی خود سرمایه روانشناختی بالاتری دارند، از بهزیستی و سازگاری بهتری در مواجهه با شرایط استرسزا و مشکلات برخوردار خواهند بود. از این رو پژوهش حاضر با هدف پیشبینی رضایت سالمندان از زندگی بر اساس مؤلفههای هوش معنوی و سرمایه روانشناختی انجام شد.
منبع: مجله سالمندی ایران